کتاب مبانی نظری و راهنمای عملی توانبخشی عصب روانشناختی انتشارات ارجمند
کتاب «مبانی نظری و راهنمای عملی توانبخشی عصب – روانشناختی» نوشته باربارا ا. ویلسون، فرگوس گریسی، جاناتان ج. ایوانز و اندرو بیتمن، و ترجمه حسین زارع، سیدمرتضی نظری و مریم عابدین، در انتشارات ارجمند منتشر شده و بهعنوان یک مرجع جامع و کاربردی برای متخصصان در حوزههای روانشناسی، عصبشناسی و توانبخشی شناخته میشود. این کتاب، که به چاپ سوم خود رسیده است، تلفیقی از نظریات علمی، قضاوتهای بالینی و هدفهای مراجعمحور است که اساس توانبخشی عصب – روانشناختی را تشکیل میدهند.
درباره کتاب:
در این کتاب، توانبخشی عصب – روانشناختی بهعنوان یکی از اصلیترین روشهای درمانی برای افرادی که دچار آسیبهای مغزی شدهاند، مورد بررسی قرار گرفته است. این آسیبها ممکن است ناشی از ضربههای مغزی تروماتیک (TBI)، سکتههای مغزی یا بیماریهای دیگری باشند که عملکرد شناختی را کاهش میدهند. این کتاب رویکردی جامع به توانبخشی شناختی ارائه میدهد، که شامل سه نوع مداخله اصلی است:
- احیاءکننده: تمرکز بر بازگرداندن کارکردهای شناختی از دست رفته.
- جبرانکننده: ارائه راهکارهایی برای جبران ناتوانیهای شناختی.
- آموزشی: آموزش تکنیکها و روشهایی برای بهبود کارکردهای شناختی.
ساختار کتاب:
این کتاب در چهار بخش تدوین شده است:
- اصول زیربنایی: مبانی نظری و علمی توانبخشی عصب – روانشناختی.
- گروههای هدف: مداخلات و روشهای توانبخشی برای گروههای مختلف بیماران.
- مطالعات موردی: مثالهای عملی و موردی از کاربرد اصول نظری در کار با بیماران واقعی.
- ارزشیابی شواهد پژوهشی: تحلیل و بررسی نتایج پژوهشهای انجام شده در زمینه توانبخشی شناختی.
رویکرد کتاب:
یکی از ویژگیهای برجسته این کتاب، تلفیق شواهد علمی و تجربی با مداخلات بالینی است که به متخصصان این امکان را میدهد تا با بهرهگیری از دادههای علمی و قضاوتهای بالینی، برنامههای توانبخشی مؤثرتری برای بیماران طراحی کنند. این کتاب همچنین بر اساس تجربیات مؤلفان در مرکز توانبخشی عصب – روانشناختی «الیور زنگویل» تألیف شده است که یکی از معتبرترین مراکز تخصصی در این حوزه به شمار میرود.
کاربرد عملی:
کتاب «مبانی نظری و راهنمای عملی توانبخشی عصب – روانشناختی» به دلیل ارائه روشها و تمرینات کاربردی برای بازتوانی شناختی، بهعنوان یک راهنمای عملی مورد توجه قرار گرفته است. این کتاب برای تمام افرادی که در حوزههای علوم شناختی و توانبخشی فعالیت دارند، بهویژه کسانی که با بیمارانی کار میکنند که نیازمند بهبود کارکردهای شناختی هستند، میتواند بسیار مفید باشد.
مخاطبان کتاب:
این کتاب برای متخصصان حوزههای زیر توصیه میشود:
- روانشناسان
- متخصصان علوم شناختی
- نروفیزیولوژیستها
- متخصصان توانبخشی شناختی
- دانشجویان رشتههای مرتبط با علوم روانشناختی و عصبی
کتاب مبانی نظری و راهنمای عملی توانبخشی عصب – روانشناختی نهتنها از نظر علمی دارای ارزش بالایی است، بلکه به دلیل داشتن رویکرد عملی و ارائه تکنیکها و روشهای کاربردی، بهعنوان یکی از منابع اصلی برای افرادی که در حوزه توانبخشی شناختی فعالیت میکنند، شناخته میشود. این کتاب با ترکیب نظریه و عمل، به خوانندگان کمک میکند تا درک کاملی از اصول و فرآیندهای توانبخشی عصب – روانشناختی به دست آورند و آنها را در محیطهای درمانی خود به کار گیرند.
بخشی از کتاب مبانی نظری و راهنمای عملی توانبخشی عصب – روانشناختی
نظریهها و مدلهای رفتار
مدلها و نظریههای برگرفته از روانشناسی رفتاری بیش از ۴۰ سال است که در توانبخشی عصب روانشناختی بهکار گرفته شدهاند. این نظریهها و مدلها، برخی از مفیدترین و تأثیرگذارترین مشارکتهای نظری را در زمینه توانبخشی نهتنها برای درک، مدیریت و درمان رفتارهای آشفته بلکه همچنین برای مداخله در درمان اختلالات شناختی داشتهاند (ویلسون، ۱۹۸۷، ۱۹۹۱، ۱۹۹۹؛ ویلسون و همکاران، ۲۰۰۳). نظریههای رفتاری در توانبخشی عصب روانشناختی ارزشمند هستند، چرا که در سنجش، درمان و اندازهگیری اثربخشی توانبخشی مؤثراند.
اصولی که در نظریههای رفتاری وجود دارند، برگرفته از تحقیق در زمینه روانشناسی اجتماعی و روانشناسی آزمایشگاهی هستند (فرانک و ویلسون، ۱۹۷۵). این مورد شامل نظریه یادگیری است که ما در بخش بعدی در همین فصل به آن میپردازیم. این اصول با تغییرهای محیطی و تعامل اجتماعی و نه استفاده از رویههای زیستشناختی برای ایجاد تغییر سر و کار دارد (فرانک و ویلسون، ۱۹۷۵).
کازدین و هرسن (۱۹۸۰)، عنوان کردند که پیروان رویکرد رفتاری ۴ ویژگی اصلی دارند:
i.تعهد عمیق به ارزشیابی تجربی فنهای درمان و مداخله.
ii.باوری کلی که تجربیات درمانی باید فرصتهایی را برای یادگیری رفتار سازگارانه و مطلوب اجتماعی فراهم آورد.
iii.بیان مشخص درمان بهصورت عملیاتی و در نتیجه بهصورت قابل تکرار.
iv.ارزشیابی تأثیرات درمان از طریق روشهای چندپاسخی که تأکید بهخصوصی روی رفتار آشکار دارند.
چارچوبهای زیربنایی نظری رویکردهای رفتاری از چندین زمینه ازجمله نظریه یادگیری نرمش عصبی، پردازش اطلاعات، زبانشناسی، روانپزشکی و نظایر آن گرفته شده است. این غنا و پیچیدگی پشتیبانی نظری و درمان بالینی به معنی این است که پزشکی – رفتاری را میتوان در مورد طیف گستردهای از بیماران، مشکلات و موقعیتها بهکار برد. اگرچه گوناگونی زیادی درخصوص فنهای سنجش و رفتاردرمانی وجود دارد، این فنها اغلب بنمایههای مشترکی دارند. اول اینکه، همه آنها با توسعه ابزارهای اندازهگیری پایا و روا سر و کار دارند. پیرس و واردل (۱۹۸۹)، معتقدند که این ابزارها از نشانههای یک دانشمند رفتاری هستند. دوم اینکه، آمیختگی با سایر رشتهها یکی دیگر از ویژگیهای پزشکی – رفتاری است. دانشمندان رفتاری از خواستگاه اولیهٔ آن در ناتوانی یادگیری تا کاربرد وسیعتر آن در بسیاری از موقعیتهای پزشکی همچون درمان دیابت، دردهای مزمن، چاقی، اعتیاد و آسیب مغزی، اغلب در تیمهای چندرشتهای و میانرشتهای کار میکنند؛ و این پیوندی است که در موفقیت اهمیت حیاتی دارد. سوم، تمامی روشهای رفتاری، دربرگیرنده نظارت و ارزشیابی دقیق اثربخشی درمان هستند. این مورد اغلب در سطح فردی انجام میشود و همچنین کاربرد گسترده طرحهای آزمایشی موردی، مستقیماً از روانشناسی رفتاری گرفته شدهاند (ویلسون، ۱۹۸۷).
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.